صبح زود است و هنوز خورشید به طور کامل در تهران بالا نیامده. چمدانم را بستهام و با هیجان و شوقی وصفناپذیر آمادهام تا سفر به آفریقای جنوبی را آغاز کنم. مقصدی که همیشه آرزوی دیدنش را داشتم و حالا فرصتی فراهم شده تا این رؤیا به واقعیت بپیوندد.
سفر ما در یک صبح پاییزی دلنشین در ابتدای ماه اکتبر (مهرماه) با تورآفریقای جنوبی آریا کیا سفر آغاز شد. آفریقا با قرارگرفتن در نیمکره جنوبی از لحاظ دما با ایران ۱۸۰ درجه اختلاف دارد و درحالیکه ما پاییز را سپری میکنیم، در آفریقا هوا رو به گرمی رفته و بهترین زمان برای بازدید از طبیعت آن و استفاده از پارکهای آبی و سافاری است.
هوا در تهران خنک و مطبوع بود، و همه ما با هیجان و شوق آماده سفری طولانی و ماجراجویانه به سرزمینهای دوردست آفریقا بودیم. چمدانهایمان را بسته و با دوستانمان در فرودگاه امام خمینی تهران ملاقات کردیم.
اینجا، میان هیاهوی مسافران و صدای فراخوان پروازها، با دوستان جدیدی که همگی از اعضای تور هستند، آشنا میشوم. گفتگوهای دوستانهشان درباره انتظارات از این سفر، انرژی بیشتری به من میدهد.
بعد از چکاین و گذراندن مراحل امنیتی، بالاخره در سالن انتظار فرودگاه نشستیم. احساساتمان درهمآمیخته بود: شوق دیدن مناظر جدید، اندکی دلهره از پرواز طولانی و البته خستگی که در انتظاری طولانی در فرودگاه به وجود آمده بود. با اعلام پرواز، به سمت گِیت حرکت کردیم و سوار هواپیما شدیم. از پنجره هواپیما نگاهی به بیرون میاندازم؛ تهران زیر نور صبحگاهی آرام و خوابیده به نظر میرسد. پس از نشستن در صندلیام و بستن کمربند، هواپیما بهآرامی از زمین بلند میشود و سفر دهروزهمان به آفریقای جنوبی آغاز میشود.
پرواز اول ما به سمت دبی بود. این پرواز کوتاه دوساعته، اولین قدم ما بهسوی ماجراجویی بزرگمان بود. هواپیمای شرکت امارات با مهمانداران خوشبرخورد و خدمات عالی، پروازی راحت و بیدغدغه را برایمان فراهم کرد. در طول این پرواز، با دوستانمان در مورد برنامههای سفر صحبت کردیم و نقشه سفرمان را بررسی کردیم.
در فرودگاه بینالمللی دبی، توقفی چندساعته داشتیم. دبی با معماریهای مدرن و فروشگاههای لوکسش، توقفی دلپذیر و سرگرمکننده بود. زمانی را به خرید و گشتوگذار در فروشگاههای فرودگاه گذراندیم و از رستورانهای متنوعش میانوعدههای لذیذ سفارش دادیم.
بعد از کمتر از دو ساعت توقف در دبی، دوباره سوار هواپیما شدیم. این بار پروازمان طولانیتر بود و حدود هشت ساعت به طول انجامید. در این پرواز طولانی، فرصتی داشتیم تا استراحت کنیم و انرژیمان را برای ماجراجوییهای پیش رو ذخیره کنیم. فیلمهای جذاب و متنوعی در سیستم سرگرمی هواپیما در دسترس بود که سفر را برایمان کوتاهتر و دلچسبتر کرد.
بعد از رسیدن به ژوهانسبورگ، توقفی کوتاه داشتیم تا چمدانهایمان را تحویل بگیریم و به پرواز داخلی بعدی به سمت کیپ تاون منتقل شویم. فرودگاه ژوهانسبورگ، با فضای باز و دلنشینش، احساس خوبی به ما داد. البته ناگفته نماند هوای گرم و مطبوع آفریقای جنوبی هم استقبال گرمی از ما کرد!
پرواز داخلی به کیپ تاون، آخرین بخش سفر هواییمان بود. این پرواز حدود دو ساعت به طول انجامید و طی آن از مناظر زیبا و گسترده آفریقای جنوبی از فراز آسمان لذت بردیم. وقتی به کیپ تاون نزدیک شدیم، کوه تیبل (Table Mountain) با عظمت و زیباییاش از دور نمایان شد و ما را مسحور خود کرد.
بالاخره پس از یک سفر طولانی و پرماجرا، به کیپ تاون رسیدیم. هیجان و شادی از رسیدن به مقصد نهایی، خستگی سفر را از یادمان برد. با ورود به فرودگاه کیپ تاون، به استقبال راهنمای تورمان رفتیم که با لبخندی گرم و دوستانه به سمت ما میآمد. بعد از تحویل چمدانها که نسبتاً زمان زیادی طول کشید، به سمت هتل حرکت کردیم تا استراحت کوتاهی داشته باشیم و برای روزهای پیشرو آماده شویم. زمانی که از تهران حرکت کردیم صبح زود بود و حالا که به آفریقا رسیدیم هم صبح زود است، امیدوارم این وضعیت جتلگ کار دستمان ندهد!
پس از طیکردن مراحل گمرکی، به سمت هتل ۵ ستاره پپر کلاب حرکت میکنیم. از پنجره اتوبوس به مناظر شهر نگاه میکنم؛ خیابانهای شلوغ و زیبا، مردمی خوشرو و غالباً رنگینپوست و ساختمانهای مدرن و رنگارنگ. با رسیدن به هتل، تحویل اتاقها انجام میشود و بعد از ورود به اتاقم، بعد از یک روز در مسیرهای هوایی و زمینی بودن، بالاخره احساس راحتی و آرامش میکنم. پنجره اتاقم نمایی زیبا از شهر را به من نشان میدهد. بعد از یک دوش آب گرم و کمی استراحت، آمادهام تا شب را در این هتل لوکس بگذرانم و خستگی سفر را از تن به در کنم.
صبح با بیدارشدن از خواب و نگاهکردن به نمای زیبا از پنجره اتاق، احساس شادابی و انرژی میکنم. پس از صرف صبحانهای مفصل و خوشمزه در رستوران هتل، آماده میشویم تا گشتی در شهر کیپ تاون داشته باشیم.
بعد از یک روزپرواز طولانی و استراحتی کوتاه در هتل، روز دوم با برنامهای پر از ماجراجویی آغاز شد. هوای گرم و آفتابی کیپ تاون ما را به بیرون از هتل کشاند و آماده کاوش در یکی از زیباترین شهرهای جهان شدیم.
نخستین مقصد ما، کوه تیبل بود. این کوه با قله مسطح و صخرههای شگفتانگیزش، یکی از مشهورترین جاذبههای کیپ تاون است. صبح زود با تلهکابین راهی قله شدیم. کابینهای شیشهای تلهکابین، نمایی ۳۶۰ درجه از مناظر اطراف به ما میداد و هر لحظه، زیباییهای طبیعت را بیشتر میدیدیم. با رسیدن به قله، چشمانداز گستردهای از شهر و اقیانوس اطلس پیش روی ما قرار گرفت. نسیم خنک و مناظر خیرهکننده، لحظاتی فراموشنشدنی را برایمان رقم زد.
در اینجا، وقتی به اطراف نگاه میکردیم، شهر کیپ تاون در پاییندست ما بود و از هر زاویه، منظرهای متفاوت و زیبا به چشم میخورد. تجربه پیادهروی در مسیرهای مختلف کوه، با گلهای بومی و صخرههای حیرتآور، حس درآمیختن با طبیعت و آرامش را به ما القا میکرد. هر قدم که برمیداشتیم، بیشتر مجذوب زیباییهای این منطقه میشدیم.
هوای کیپ تاون صاف و آفتابی است، بنابراین برنامهمان برای گشت هلیکوپتر بهخوبی اجرا خواهد شد. با راهنمایی تور، به سمت محلی میرویم که قرار است تجربه هیجانانگیز پرواز با هلیکوپتر را آغاز کنیم. حس عجیبی دارم؛ هیجان و اضطراب با هم آمیخته شدهاند. بعد از دریافت توضیحات ایمنی و سوارشدن به هلیکوپتر، موتور روشن میشود و با بالارفتن تدریجی، نمای کیپ تاون زیر پایمان گسترش مییابد.
از ارتفاع بالا، منظره شهر، سواحل زیبای اقیانوس اطلس و کوههای سرسبز اطرافش را میبینم. از بالای تیبل ماونتین عبور میکنیم و عظمت این کوه صاف و مسطح را از نزدیک میبینیم. زیبایی کیپ تاون از بالا خیرهکننده است و هر لحظه پرواز را با تمام وجودم حس میکنم. این پرواز کوتاه اما پر از شگفتی و جذابیت است.
پس از بازگشت از کوه تیبل، به محله بو کاپ رفتیم. در راه، تورلیدر استادیوم محل برگزاری بازیهای جام جهانی را به ما نشان داد و یک حس خاطره بازی در چهره همه پدیدار شد. این منطقه، بوکاپ، با خانههای رنگارنگ و خیابانهای سنگفرششدهاش، قلب تاریخی و فرهنگی کیپ تاون است. قدمزدن در این محله، مثل واردشدن به دنیایی دیگر بود. خانههای با رنگهای شاد و زنده، هر کدام داستانی از تاریخ و فرهنگ مردم این منطقه داشتند.
مردم بو کاپ با لبخند و گرمی از ما استقبال کردند. در یکی از مغازههای محلی، با زنان محلی که غذاهای سنتی میپختند آشنا شدیم. طعمهای تازه و متفاوت، حس دیگری به ما داد. غذاهایی مانند بوبوتی (Bobotie) و سمبوسههای خوشمزه، طعم فرهنگ آفریقای جنوبی را برایمان ملموستر کردند. در یکی از گالریهای هنری، آثار هنرمندان محلی را دیدیم و از هنر و فرهنگ این منطقه بیشتر یاد گرفتیم.
غروب، راهی سیگنال هیل شدیم. این تپهٔ معروف، با چشمانداز بینظیرش از شهر و اقیانوس، یکی از بهترین مکانها برای تماشای غروب خورشید در کیپ تاون است. وقتی به بالای تپه رسیدیم، آسمان در حال تغییر رنگ بود و شهر زیر نور طلایی غروب میدرخشید. نسیمی ملایم و دلپذیر، هوا را پرکرده بود و ما با نشستن بر روی صخرهها، به تماشای این منظره بینظیر نشستیم.
در این لحظات، احساس آرامش و خوشبختی به اوج رسید. تماشای خورشید که آرامآرام در افق فرومیرفت و رنگهای گرم و دلنشینش را بر آسمان میپاشید، حس خاصی از زندگی و زیبایی را در دل ما ایجاد کرد. در کنار دوستان و همراهان سفر، لحظاتی از سکوت و تأمل در زیبایی طبیعت و گذر زمان را تجربه کردیم.
با پایان روز و بازگشت به هتل، احساس کردیم که کیپ تاون با تمام زیباییها و شگفتیهایش، جایی فراتر از یک مقصد گردشگری بود. این شهر با ترکیبی از طبیعت بکر، فرهنگ غنی و مردمان گرم و مهماننواز، قلبمان را تسخیر کرده بود و ما را مشتاق برای کشف بیشتر و تجربههای جدیدتر در روزهای آتی نگه داشت.
صبح روز سوم نیز با صرف صبحانهای لذیذ در هتل آغاز میشود. امروز برنامهای ویژه برای گشتوگذار در شبهجزیره رؤیایی Cape Point داریم. جادهای زیبا و پیچدرپیچ که از میان مناظر طبیعی و ساحلی میگذرد، ما را به اولین توقفمان در Boulders Beach میرساند. ساحلی زیبا و آرام که کلنی پنگوئنهای آفریقایی در آن زندگی میکنند. تماشای این موجودات دوستداشتنی که در ساحل بازی میکنند، لحظاتی شادیآور را برایمان به ارمغان میآورد که تا این لحظه فقط از شبکههای مستند تلویزیون دیده بودیم.
بعد از آن به مزرعه شترمرغها میرویم. در اینجا با شترمرغهای بزرگ و شگفتانگیز آفریقایی آشنا میشویم و اطلاعات جالبی دربارهٔ زندگی و پرورش آنها از راهنمای تور میشنویم. بعد راهی Seal Island میشویم و با کشتی به جزیره فوکهای دریایی میرسیم. تماشای فوکها که در آب شنا میکنند و بازیگوشی میکنند، تجربهای فراموشنشدنی است و برای مدتی ما را سرگرم خود میکند.
در ادامه به Cape of Good Hope باید برسیم. نقطهای تاریخی و جغرافیایی که بهعنوان دماغه امید نیک شناخته میشود. در اینجا میتوانیم از مناظر خیرهکننده ساحلی و دریایی لذت ببریم و به فانوس دریایی معروف Cape Point صعود کنیم. عده زیادی از همراهان که من هم یکی از آنها هستم در سواحل شنی کیپ پوینت خود را به صدای دریا میسپاریم و لحظات آرامی برای خود رقم میزنیم. بعد از یک روز پر از ماجراجویی، به هتل بازمیگردیم و شب را با استراحت و البته تبادل عکسهای دوربینها و گوشیهایمان با یکدیگر به پایان میرسانیم.
صبح روز چهارم سفر با نور خورشید که از پنجرههای بزرگ اتاقم به داخل میتابد، بیدار میشوم. صدای آرامشبخش پرندگان و بوی مطبوع طبیعت، نوید یک روز شگفتانگیز را میدهد. بعد از یک دوش کوتاه و آمادهشدن، برای خوردن صبحانه به سمت رستوران میروم و طبق تجربه گشتهای شهری طولانی روزهای قبل، تصمیم میگیرم صبحانه مفصلتری بخورم. امروز قرار است به بازدید از باغ گیاهشناسی ملی و مزارع انگور استلنبوش برویم.
با اتوبوس تور به سمت باغ گیاهشناسی ملی حرکت میکنیم. این باغ که یکی از بزرگترین و زیباترین باغهای گیاهشناسی در دنیا محسوب میشود، به تنوع گیاهان و گلهایش معروف است. با ورود به باغ، وارد دنیایی از رنگ و زندگی شدهام. درختان بلند، گلهای رنگارنگ و گیاهان بومی و غیربومی که در این باغ گسترده شدهاند، هر موجود صاحبذوقی را به وجد میآورند.
راهنمای تور با شور و اشتیاق دربارهٔ انواع گیاهان و ویژگیهای منحصربهفرد آنها توضیح میدهد. از کنار گلهای زیبای پروتئا، گیاه ملی آفریقای جنوبی، عبور میکنیم و بوی خوش و ظاهر خیرهکنندهشان را تحسین میکنیم. در میان باغ، برکههای کوچک و پلهای چوبی قرار دارند که منظرهای رمانتیک و دلنشین را ایجاد کردهاند.
پس از گذراندن ساعاتی دلپذیر در باغ گیاهشناسی، به سمت مزارع انگور استلنبوش حرکت میکنیم. استلنبوش، شهری تاریخی و زیبا با مزارع انگور فراوان است که بهخاطر تولید شرابهای باکیفیتش مشهور است. با ورود به این شهر، مناظر زیبای تاکستانها و ساختمانهای قدیمی با معماری خاص آفریقای جنوبی، چشمهایمان را نوازش میدهد.
در یکی از مزارع انگور، توقف میکنیم تا از فرایند تولید انگور و شراب بازدید کنیم. راهنمای مزرعه با لبخندی گرم ما را به داخل دعوت میکند و از مراحل مختلف کاشت، برداشت و تولید شراب برایمان توضیح میدهد. بعد از بازدید، فرصتی برای تست انواع مختلف انگور و شراب داریم. طعم انگورهای تازه و شرابهای محلی، لذتی بینظیر را برایمان دارد که در خاطرهمان خواهد ماند.
بعد از تست انگورها و شرابها، به یک کارگاه تولید پنیر در نزدیکی همان مزرعه میرویم. اینجا انواع پنیرهای دستساز محلی را تست میکنیم. طعم پنیرهای تازه و باکیفیت در کنار شرابهای محلی، ترکیبی لذیذ و فراموشنشدنی را به ما میدهد که تابهحال تجربه نکرده بودیم.
در ادامه به شهر استلنبوش میرویم تا از خیابانهای زیبای این شهر تاریخی بازدید کنیم. ساختمانهای سفیدرنگ با معماری خاص، کافهها و رستورانهای دنج و فروشگاههای محلی، حس و حال خاصی به این شهر بخشیده. کمی در خیابانها قدم میزنیم و از فضای آرام و دلپذیر شهر لبریز میشویم.
بعد از یک روز پر از تجربههای جدید و خاطرهانگیز، برای بازگشت به هتل سوار اتوبوس میشویم. خاطرات روز را با دوستان مرور میکنیم و از تجربههای شگفتانگیزمان حرف میزنیم. با رسیدن به هتل، احساس میکنم امروز یکی از بهترین روزهای سفرمان بوده.
میدانم امروز قرار است کیپ تاون را ترک کنیم و به ژوهانسبورگ سفر کنیم، جایی که خیلیها از همان اول منتظر رسیدن به آن بودند. قرار است اولین تجربه هیجانانگیز سافاریمان را در ژوهانسبورگ داشته باشیم. بعد از صرف صبحانه درجه یک هتل، چمدانهایمان را بسته و اتاقها را تحویل میدهیم. حس و حالی خاص در دل دارم؛ هیجان و انتظار برای دیدن طبیعت بکر و حیوانات وحشی آفریقا.
با اتوبوس به سمت فرودگاه حرکت میکنیم. در مسیر به مناظر زیبای کیپ تاون نگاه میکنم و از مرور خاطرات زیبای روزهای گذشته لذت میبرم. در این مسیر، تا وقت دارم درباره قیمت غذا و رستوران در آفریقا مینویسم که برای من تقریباً جالب بود. واحد پول آفریقا راند است و قیمت هر وعدهغذا و نوشیدنی تقریباً مشابه قیمتها در تهران است. کیفیت غذاها هم تا اینجای کار عالی بوده و همه را راضی نگه داشته!
بعد از رسیدن به فرودگاه و انجام مراحل پرواز، با پروازی کمتر از سه ساعت به ژوهانسبورگ میرسیم.
بعد از فرود، با اتوبوسی که برای انتقال ما هماهنگ شده، به سمت پارک ملی پیلانزبرگ حرکت میکنیم. این پارک یکی از بزرگترین و زیباترین مناطق حفاظتشده حیاتوحش در آفریقای جنوبی است و خانه بسیاری از گونههای حیوانات وحشی مانند شیر، فیل، کرگدن، بوفالو و پلنگ است. با رسیدن به هتل ۴ ستاره تاپ کوا مارتین در داخل پارک، همگی احساس میکنیم وارد دنیایی شگفتانگیز و ماجراجویانه شدهایم.
هتل کوا مارتین با طراحی مدرن و درعینحال هماهنگ با طبیعت اطراف، مکان آرامشبخشی برای اقامت است. پس از تحویل اتاقها و مستقر شدن، ناهاری لذیذ و محلی را در رستوران هتل صرف میکنیم. راهنما خاطرنشان میکند بعد از ناهار، فرصتی کوتاه برای استراحت داریم تا برای اولین تجربه سافاریمان آماده شویم.
ساعت ۱۶:۳۰ شده و ما آمادهایم تا به اولین گشت سافاریمان برویم. سوار بر جیپهای سافاری با راهنمای محلی که دانش گستردهای درباره حیاتوحش دارد، روانه دل طبیعت بکر پارک پیلانزبرگ میشویم. هوای تازه و صدای پرندگان و حیوانات، حس عجیبی از ماجراجویی و لذتی خیالانگیز القا میکند.
در طول مسیر، از کنار گلههای فیلها عبور میکنیم که با آرامش و وقار در حال چرا هستند. دیدن زرافههایی که با گردنهای بلند و حرکات زیبا در اطراف ما حرکت میکنند، شگفتانگیز است. راهنمای محلی ما با شور و اشتیاق درباره رفتارها و ویژگیهای این حیوانات توضیح میدهد و ما که تمام صحبتهای او برایمان جالب به نظر میرسد با دقت گوش میدهیم.
لحظهای فرامیرسد که به گروهی از شیرها نزدیک میشویم. شیرها باشکوه و آرامش در میان چمنزار نشستهاند. هر لحظه این تجربه سافاری، حس و حالی تازه، وهمآلود و اگر صادق باشم، کمی ترسناک دارد.
بعد از ساعتها گشتزنی و دیدن حیوانات مختلف عظیمالجثه، به هتل برمیگردیم. در لحظه رسیدن به هتل، بعد از چند ساعت تپش تند، تازه احساس میکنم قلبم به حالت نرمال برگشته و ضربانم تنظیم میشود!
شام را در رستوران هتل صرف میکنیم و از غذاهای محلی و لذیذ آفریقا سفارش میدهیم. بعد از شام، در فضای آرام و دلنشین هتل استراحت میکنم و خاطرات روز را مرور میکنم. فکرش را که میکنم، هرگز در زندگی تماشای این حیوانات وحشی از این فاصله و لمس آنها از نزدیک را تصور نکرده بودم!
ساعت ۵:۳۰ صبح است و قبل از آلارم گوشیهایمان صدای آرامشبخش طبیعت بیدارمان میکند. هنوز هوا تاریک است، اما هیجان ما برای دیدن حیوانات در سحرگاه، ما را بهسرعت آماده میکند. با سوارشدن به جیپهای سافاری، روزمان را با دیدن طلوع خورشید در دل دیدنیهای پارک ملی پیلانزبرگ آغاز میکنیم.
اولین حیواناتی که میبینیم، گروهی از بوفالوها هستند که حقیقتاً هیبت آنها دیدنی است. بعد به سمت آبگیرها میرویم و گروهی از کرگدنها را میبینیم که کنار آبگیر ایستادهاند. راهنمای ما با اشتیاق از رفتارهای حیوانات و زندگی روزمرهشان برایمان میگوید و ما هر بار بیشتر هیجانزده میشویم!
عصر همان روز، دوباره آماده سافاری میشویم. این بار مسیرمان متفاوت است و به سمت مناطق دیگری از پارک میرویم. تماشای غروب خورشید در کنار زیباییهای حیاتوحش و مشاهده حیوانات در نورهای گرم و طلایی غروب، تجربهای بینظیر و فراموشنشدنی است. بازگشت به هتل و صرف شام، پایانبخش روز دیگری از سفر ماجراجویانهمان در پیلانزبرگ است.
صبح روز هفتم از آن صبحهایی است که دوست ندارید زودتر از خواب بیدار شوید، اما هیجان سافاری صبحگاهی باعث میشود باانگیزه و اشتیاق از خواب بیدار شوم. ساعت ۶ صبح است و هنوز هوا گرگومیش است. همه ما آمادهایم تا برای آخرین بار در این سفر به دل طبیعت بزنیم و از زیباییهای پارک ملی پیلانزبرگ لذت ببریم. سوار بر جیپهای سافاری، به سمت مرکز پارک حرکت میکنیم. هوای صبحگاهی خنک است و نسیم ملایمی میوزد. صدای آرامشبخش پرندگان و حضور حیوانات وحشی که در این ساعت از روز فعالتر هستند، فضایی رویایی را ایجاد کرده است.
در طول مسیر، شانس دیدن یک خانواده کرگدن را داریم که در حال آبخوردن در کنار یک برکه کوچک هستند. با دیدن این صحنه، احساسی از آرامش و حیرت در دل دارم. بعد، از نزدیک به گلهای از بوفالوها برخورد میکنیم که با هم در حال چرا هستند.
پس از چند ساعت گشتزنی و تجربههای بینظیر، به هتل بازمیگردیم. صبحانهای خوشمزه و مفصل در رستوران هتل انتظارمان را میکشد. بعد از صرف صبحانه، زمان تحویل اتاقها فرامیرسد. با دلکندن از این مکان زیبا و خاطرهانگیز، بهسوی مقصد بعدی حرکت میکنیم: سان سیتی.
با ترک پارک ملی پیلانزبرگ، بهسوی سان سیتی، یکی از معروفترین و لوکسترین ریزورتهای آفریقای جنوبی، حرکت میکنیم. فاصله زیادی نیست و مناظر زیبای مسیر، سفر را لذتبخش میکند. وقتی به سان سیتی میرسیم، هتل ۵ ستاره کسکید Cascade Hotel با شکوه و زیبایی خود ما را شگفتزده میکند. لابی هتل مجلل و تماشایی است و نوید یک اقامت لوکس را میدهد.
پس از تحویل اتاقها و استقرار در هتل، وقت آن است که ماجراجوییهای خود را در ریزورت سان سیتی آغاز کنیم. اینجا مانند یکدنیای فانتزی است؛ با امکانات و تفریحات بینظیری که هر کسی را به وجد میآورد.
اولین جایی که به آن سر میزنیم، پارک آبی سان سیتی است. این پارک با سرسرههای آبی بلند، استخرهای موجدار و رودخانههای آرام، لحظات شاد و هیجانانگیزی را برایمان به ارمغان میآورد. حس آزادی و شادی که در اینجا تجربه میکنیم، وصفنشدنی است.
بعد از پارک آبی، به سمت مجموعه ورزشی و تفریحی ریزورت میرویم. امکاناتی مانند گلف، تنیس، بولینگ و حتی یک سالن سینما در اینجا وجود دارد. هر کسی میتواند به علاقهمندیهای خود بپردازد و از تفریحات متنوع لذت ببرد.
در سان سیتی، رستورانها و کافههای متنوعی وجود دارد که غذاهای لذیذ و نوشیدنیهای متنوعی را ارائه میدهند. برای ناهار به یکی از رستورانهای شیک و مدرن میرویم و از طعم غذاهای خوشمزه آفریقایی و بینالمللی لذت میبریم. از غذاهای دریایی گرفته تا فستفودهای لذیذ و حتی پیتزا ایتالیایی را میتوان در رستورانهای سان سیتی با بهترین کیفیت سفارش داد.
صبح روز هشتم با صدای آرامبخش آبشار مصنوعی که در نزدیکی هتل جریان دارد، بیدار میشوم. بعد از چند روز پر از ماجراجویی و تجربههای ناب، امروز قرار است به کاوش در تفریحات متنوع سان سیتی بگذرد. بعد از صرف صبحانهای مفصل و خوشمزه در رستوران هتل ۵ ستاره کسکید، آماده میشویم تا از امکانات و جذابیتهای این ریزورت لوکس بهرهمند شویم.
پارک آبی سان سیتی یکی از جذابترین و پرهیجانترین بخشهای این ریزورت است. ورود به این پارک برای مهمانان هتل کسکید رایگان است و ما بدون معطلی وارد میشویم. از سرسرههای بلند و پیچدرپیچ تا استخرهای موجدار و رودخانههای آرام، همه چیز در این پارک وجود دارد.
با دوستانم تصمیم میگیریم ابتدا سراغ سرسرههای آبی برویم. با شور و هیجان بالا از سرسرهها پایین میرویم و در استخرهای موجدار شیرجه میزنیم. حس آزادی و شادی در این لحظات بینظیر است. بعد از چند ساعت سرگرمی در پارک آبی، روی تختهای راحتی که در کنار استخر قرار دارند استراحت میکنیم و از آفتاب گرم آفریقا لذت میبریم. به این فکر میکنم که در تهران اوایل پاییز است و احتمالاً حالا همه با سویشرت و بارانی در خیابان تردد میکنند و احتمالاً خورشید را کمتر میبینند.
بعد از تجربه هیجانانگیز پارک آبی، تصمیم میگیرم یکی دیگر از تفریحات دیگر سان سیتی یعنی بالنسواری را هم امتحان کنم. با دوستانم به نقطهای که بالنهای بزرگ رنگارنگ در انتظار ما هستند، میرویم. بعد از دریافت توضیحات ایمنی و سوارشدن به بالن، با هیجان منتظر بالارفتن هستیم.
بالن بهآرامی اوج میگیرد و سان سیتی را از زاویهای کاملاً تازه میبینم. مناظر طبیعی اطراف، کوهها و دریاچهها از ارتفاع بالا دیدنی هستند. حس آرامش و سکوت در بالای آسمان، تجربهای متفاوت و لذتبخش است. هر لحظه این پرواز، خاطرهای ناب برایم ایجاد میکند.
بعد از بازگشت به زمین و استراحتی مختصر، به سمت مجموعه تیراندازی میرویم. همیشه دوست داشتم تیراندازی را تجربه کنم و حالا فرصتش را دارم. با دریافت آموزشهای لازم و استفاده از تفنگهای مدرن، هدفها را نشانه میگیرم. حس تمرکز و دقت در این فعالیت برایم بسیار جذاب است.
بعد از تیراندازی، با دوستانم میرویم تا با اسکوترهای برقی به گشتوگذار در محوطه وسیع سان سیتی بپردازیم. این اسکوترها امکان حرکت سریع و راحت را در اطراف ریزورت فراهم میکنند. از مناظر زیبا و باغهای سرسبز سان سیتی عبور میکنیم و از هوای تازه و طبیعت تمیز و زیبا لذت میبریم.
یکی از خاصترین تجربههای سفر به آفریقا تا این لحظه، قدم زدن با شیرها بوده. در تور آپشنال خارج از سان سیتی که به این فعالیت اختصاص دارد، شرکت کردم. با خودرو به مکانی رفتیم که این تور برگزار میشود.
با رسیدن به مقصد و دریافت آموزشها و توضیحات ایمنی، آماده میشویم تا با شیرها قدم بزنیم. این حیوانات بزرگ و قدرتمند با همراهی مربیان مجرب و متخصص بهآرامی در کنار ما حرکت میکنند. حس قدم زدن در کنار شیرها، ترکیبی از هیجان، احترام و حیرت است. این تجربه ناب و منحصربهفرد، یکی از بهیادماندنیترین لحظات سفرم را رقم میزند. من همیشه با حیوانات میانه خوبی داشتم؛ اما هیچوقت تصور قدم زدن با شیرها را نمیکردم!
بعد از یک روز پر از ماجراجویی و تفریحات متنوع، به هتل برگشتیم، خستهتر از هر روز. بعد از خوردن شام نسبتاً سبک که از منوی غذاهای دریایی هتل انتخاب کردم، به اتاقم برگشتم و برای تماشای غروب و در کردن خستگی فعالیتهای امروز، از بالکن نظارهگر غروب سانسیتی شدم.
صبح روز نهم سفرمان با صبحانهای دلپذیر در هتل آغاز میشود. بعد از صرف صبحانه و تحویل اتاقها، آماده میشویم تا به سمت دهکده فرهنگی لسدی (Lesedi Cultural Village) و پارک شیرها (Lion’s Park) حرکت کنیم.
با حرکت اتوبوس، مناظر زیبای جاده و طبیعت استثنایی آفریقای جنوبی را تماشا میکنم. جادههای پرپیچوخم، کوهها و درختان سرسبز، همه دستبهدست هم دادهاند تا مسیری دلانگیز و دیدنی را برایمان رقم بزنند. حس ماجراجویی و هیجان هنوز هم در من شعلهور است و منتظر دیدار با شیرها و آشنایی با فرهنگ محلی هستم.
اولین توقفمان در دهکده فرهنگی لسدی است. با ورود به این دهکده، بلافاصله احساس میکنم به دنیای دیگری پا گذاشتهام. رنگها، صداها و بوها همه چیز جدید و متفاوت است. در دهکده، با لباسهای سنتی و رقصهای محلی قبایل مختلف آشنا میشویم. راهنمای محلی با شوروشوق درباره تاریخ و سنتهای قبایل زولو، سوتو، شونا و چندین قبیله دیگر صحبت میکند.
هر خانهای که بازدید میکنیم، داستان خاص خودش را دارد. از ظروف سفالی دستساز گرفته تا ابزارهای شکار و لباسهای تزیینی، همه چیز بهدقت و با عشق ساخته شده است. صدای طبلهای محلی و آوازهای سنتی، جوی پر از انرژی و زندگی را به وجود آورده است. احساس میکنم به گذشته سفر کردهام و در میان مردم محلی زندگی میکنم.
بعد از گشتوگذار در دهکده، به رستورانی محلی در همانجا میرویم. غذاهای سنتی آفریقایی با طعمهای متفاوت و دلپذیر، تجربهای جدید و خوشمزه را برایمان به ارمغان میآورند. هر لقمه از غذاهای محلی، داستانی از فرهنگ و تاریخ این سرزمین را روایت میکند. چاکالاکا، بانی چاو و خورشهای کاری آفریقایی بهقدری متفاوت و خوشمزه هستند که از خوردن آنها سیر نمیشوم!
بعد از ناهار، سوار اتوبوس میشویم و به سمت پارک شیرها حرکت میکنیم. وقتی به پارک میرسیم، با دیدن شیرهای قدرتمند و باشکوه از این فاصله، احساس ترس و هیجان در وجودم موج میزند و قلبم بیاختیار به تپش تندی میافتد.
در پارک شیرها، فرصتی داریم تا از نزدیک با این حیوانات شگفتانگیز آشنا شویم. مربیان مجرب پارک درباره رفتارها و ویژگیهای شیرها توضیحات جالبی میدهند. حتی فرصتی پیدا میکنیم تا توله شیرها را از نزدیک ببینیم و با آنها تعامل کنیم. حس لمس پوست نرم و کرکی توله شیرها و تماشای بازیگوشیهای آنها، تجربهای ناب و فراموشنشدنی است.
بعد از یک روز پر از ماجراجویی و تجربههای ناب، به سمت ژوهانسبورگ و هتل ۵ ستاره ردیسون بلو سندتان حرکت میکنیم. با ورود به هتل، از دیدن لابی وسیع و مدرن آن شگفتزده میشوم. تحویل اتاقها و استقرار در هتل، بعد از تمام اتفاقاتی که پشت سر گذاشتیم و روز پرماجرایی که داشتیم، حس آرامش و راحتی به من میدهد.
صبح روز دهم، آخرین روز سفر، با نور طلایی صبحگاهی از پنجره هتل به داخل اتاق میتابد آغاز میشود و من درحالیکه قهوهام را مینوشم، به تجربیات پرماجرای روزهای گذشته فکر میکنم. امروز قرار است آخرین روز سفرمان را به کاوش در ژوهانسبورگ و بازدید از مکانهای جذاب این شهر بپردازیم.
بعد از صبحانه، چند ساعت وقت آزاد داریم. برخی از همسفران تصمیم میگیرند که در هتل بمانند و از امکانات آن استفاده کنند، اما من و چند نفر از دوستانم تصمیم میگیریم که در تور اختیاری پارک گلد ریف سیتی شرکت کنیم. هیجان دیدن این پارک تفریحی و تاریخی باعث میشود تا بلافاصله ثبتنام کنیم و با شوروشوق به سمت اتوبوس حرکت کنیم. روز آخر سفر است و بعدازاین ممکن است هرگز چنین فرصتی برای سفر به آفریقا با این شرایط و امکانات دست ندهد!
پارک گلد ریف سیتی یکی از جاذبههای معروف ژوهانسبورگ است که ترکیبی از تفریحات هیجانانگیز و تاریخ غنی معدن طلای آفریقای جنوبی را به نمایش میگذارد. ساختمانهای قدیمی و بازسازی شده، خیابانهای سنگفرش و دکوراسیونهای تاریخی، همه چیز بهگونهای است که دوباره حس میکنم در زمان سفر کردهام.
اولین جاذبهای که تصمیم میگیریم تجربه کنیم، قایقسواری است. سوار قایقهای کوچک میشویم و در مسیری پرپیچوخم حرکت میکنیم. آبشارهای کوچک و مناظر زیبای اطراف، تجربهای دلپذیر و آرامبخش را برایمان به ارمغان میآورند. بعد از قایقسواری، نوبت به ترن هوایی میرسد. هیجان و آدرنالین در وجودم موج میزند و با سرعت بالا و پیچهای تند، لحظاتی پر از شور و هیجان را تجربه میکنم. این گشتوگذار آبی و هوایی کمی حالم را متغیر میکند و بعد از آن ترجیح میدهم برای برگشتن به وضعیت ثابت و بهبود سرگیجهام کمی دراز کشیده و استراحت کنم.
یکی از بخشهای جذاب پارک گلد ریف سیتی، بازدید از معدن طلای خاموش است. با راهنمای محلی به زیرزمین میرویم و تاریخچهای از استخراج طلا در آفریقای جنوبی را میشنویم. دیدن تونلهای تاریک و ابزارهای قدیمی استخراج طلا، حس ماجراجویی و کنجکاوی را در من برمیانگیزد. راهنما درباره سختیها و چالشهای معدنکاران درگذشته صحبت میکند و من با احترام به تلاشها و زحمات آنان گوش میدهم.
بعد از بازدید از پارک، به سمت میدان نلسون ماندلا راه میافتیم. این میدان یکی از معروفترین و نمادینترین مکانهای ژوهانسبورگ است که بهافتخار نلسون ماندلا، رهبر بزرگ و نماد مبارزه با آپارتاید، نامگذاری شده است. مجسمه بزرگی از نلسون ماندلا در مرکز میدان قرار دارد و من با دیدن آن، حس احترام و تحسین عمیقی در وجودم شکل میگیرد. چقدر خوشحالم از اینکه در هتل نماندم و این صحنهها را روز آخر از دست ندادم.
بعد از یک روز پر از ماجراجویی و بازدید از مکانهای جذاب، به هتل برگشتیم. با دوستانم در لابی هتل جمع شدیم و درباره تجربیات روز و کل سفر صحبت کردیم. هر کدام از ما خاطراتی شیرین و بهیادماندنی از این سفر داشتیم، اما همه ما درعینحال حس خستگی و دلتنگی برای خانه را در چشمان هم میدیدیم.
شب، درحالیکه چمدانم را برای بازگشت به ایران میبستم، به لحظات ناب و تجربیات بینظیر این سفر فکر میکردم. از آشنایی با فرهنگ و سنتهای قبایل مختلف آفریقای جنوبی تا دیدار با شیرهای قدرتمند و بازدید از مناظر طبیعی شگفتانگیز، این سفر یکی از پرماجراترین و جالبترین تجربههای زندگیام بود.
این سفر دهروزه به آفریقای جنوبی با هماهنگیهای بینقص و حرفهای از سوی آژانس آریاکیا سفر، تجربهای ناب و بینظیر برایم بود. راهنماهای مجرب و زمانبندی دقیق برنامهها باعث شد تا بتوانیم از هر لحظه سفر لذت ببریم و هیچ نگرانی بابت جزئیات نداشته باشیم. تمامی مکانهای بازدید شده با دقت انتخاب شده بودند و هر تجربهای که داشتیم، بهیادماندنی و خاص بود. آریاکیا سفر با ارائه خدمات عالی، این سفر را به یکی از بهترین و بهیادماندنیترین سفرهای زندگیام تبدیل کرد.
دیدگاه ها:
هنوز دیدگاهی برای این مقاله نوشته نشده است. اولین دیدگاه را شما بنویسید.