سرفصل های مقاله

 

روز اول: ورود به میلان، شهر مد و هنر

 

 نوروز ۱۴۰۱ را با سفری متفاوت آغاز کردم. با تور آریا کیا سفر راهی میلان شدم. از لحظه‌ای که هواپیما در فرودگاه میلان نشست، حس کردم وارد دنیایی شگفت‌انگیز شده‌ام. تیم راهنمای تور خیلی گرم برخورد کرد و بعد از یک توضیح مختصر، همه آماده شدیم برای گشت شهری. اولین توقف، کلیسای جامع میلان بود.

زیبایی این کلیسا از نزدیک حیرت‌انگیز بود. من دوربین به دست، مدام از جزئیات ظریف و معماری باشکوهش عکس می‌گرفتم. ظهر، همراه گروه، در یک رستوران ایتالیایی غذای محلی خوردیم؛ طعمی که هنوز هم به یادش می‌افتم. عصر، خیابان‌های لوکس میلان را گشتیم و برای لحظه‌ای احساس کردم بخشی از زندگی پرزرق‌وبرق این شهر شده‌ام.

 

کلیسای جامع میلان

 

روز دوم: ونیز، جادوی آب‌ورنگ

 

 روز دوم با قطار لوکس به ونیز رسیدیم؛ شهری که همیشه آرزوی دیدنش را داشتم. از لحظه‌ای که پایم را در ونیز گذاشتم، انگار وارد کارت‌پستالی زنده شدم. اولین تجربه، قایق‌سواری با گوندولا بود. نسیم ملایم، صدای آرام آب و توضیحات جذاب راهنمای قایق، ترکیبی عالی برای آرامش بود. بعدازظهر را در میدان سن مارکو و کلیسای معروفش گذراندیم. همراه تور، کمی در بازارچه‌های محلی قدم زدیم و من چند سوغاتی کوچک خریدم. شب، همراه گروه، غروب را از روی پل ریالتو تماشا کردیم. آن لحظه‌ها برای همیشه در ذهنم ماندگار شدند.

 

میدان سن مارکو ونیز ایتالیا

 

روز سوم: فلورانس، مهد هنر

 

 روز سوم به فلورانس رفتیم. حس ورود به این شهر، شبیه گشتن در یک موزه بزرگ بود. صبح، با بازدید از کلیسای جامع فلورانس شروع شد. راهنمای تور درباره تاریخچه آن توضیحات مفصلی داد و من هر لحظه شگفت‌زده‌تر می‌شدم. بعد به گالری اوفیتزی رفتیم و شاهکارهای داوینچی، میکل‌آنژ و دیگر هنرمندان را از نزدیک دیدیم. ظهر، پل پونته وکیو با جواهرات درخشانش، چشمان همه را خیره کرد. عصر، تور ما را به تپه میکل‌آنژ برد تا غروب آفتاب را با نمای پانورامای شهر تماشا کنیم. حس کردم در یکی از زیباترین لحظات عمرم هستم.

 

پل پونته وکیو فلورانس

 

روز چهارم: زوریخ، هوای تازه و آرامش

 

 روز چهارم وارد سوئیس شدیم. زوریخ، با هوای پاک و خیابان‌های آرامش، دنیایی متفاوت از ایتالیا بود. تور ما را به دریاچه زوریخ برد. من مدتی کنار آب نشستم و فقط به منظره خیره شدم. بعدازظهر، موزه ملی سوئیس را دیدیم. تاریخ و فرهنگ سوئیس را از نزدیک لمس کردم. شام را در یکی از کافه‌های کنار دریاچه خوردیم. طعم غذای سوئیسی و نسیم خنک دریاچه تجربه‌ای بود که نمی‌توانم فراموش کنم.

 

 دریاچه زوریخ سوئیس

 

روز پنجم: اینترلاکن، رؤیای آلپ

 

 صبح با قطار به اینترلاکن رفتیم. شهر کوچک و زیبایی که بین دو دریاچه محصور است. سوار تله‌کابین شدیم و به ارتفاعات رفتیم. منظره دشت‌های سبز و کوه‌های برفی مرا شگفت‌زده کرد. ظهر، در رستورانی کوهستانی ناهار خوردیم؛ طعم پنیرهای محلی و گوشت تازه فراتر از تصورم بود. بعدازظهر را به پیاده‌روی و عکاسی از مناظر گذراندیم. آنجا حس کردم واقعاً در دل طبیعت غرق شده‌ام.

 

آلپ سوئیس

 

روز ششم: ژنو، شهر ساعت‌ها

 

 روز ششم به ژنو رفتیم. اولین توقف، فواره جت دو بود. عظمت و زیبایی این فواره در کنار دریاچه‌ای آبی، دلنشین بود. بعد به باغ انگلیسی رفتیم و ساعت گل معروف ژنو را دیدیم. راهنمای تور درباره تاریخچه آن توضیح داد. سپس به خیابان‌های پر از فروشگاه‌های شیک سر زدیم و من از شکلات‌های معروف سوئیسی خرید کردم. شام را در رستورانی کنار دریاچه خوردیم و شب را با گروه در فضایی دوستانه گذراندیم.