نوروز ۱۴۰۳ برای خانواده ما فرصتی بود که هیچگاه فراموش نخواهیم کرد. من (پدر خانواده)، همسرم، و دو فرزندمان، آراد ۱۲ساله و نازنین ۸ساله، تصمیم گرفتیم تعطیلات امسال را در اروپا بگذرانیم. تور "سوئیس، آلمان و اتریش" که توسط آژانس آریا کیا سفر برگزار میشد، بهترین گزینه به نظر میرسید. حالا میخواهم تجربه این سفر را با شما به اشتراک بگذارم.
صبح زود هواپیما به زوریخ رسید. هنوز کمی خسته از پرواز بودیم، اما هوای خنک و تازه فرودگاه به ما انرژی خاصی داد. بعد از انجام کارهای فرودگاهی، راهنمای تور به استقبالمان آمد و ما را به هتلی دنج در مرکز شهر برد. نازنین و آراد با اشتیاق چمدانهایشان را باز کردند و فوراً لباسهای راحتی پوشیدند. بعد از استراحتی کوتاه، به خیابان بانهوف رفتیم. این خیابان شلوغ و پرجنبوجوش پر از فروشگاهها و کافههای جذاب بود. برای شام به رستورانی محلی رفتیم و غذاهای سنتی سوئیس مثل فوندو را امتحان کردیم. حس تازگی و اشتیاق برای شروع این ماجراجویی، شب ما را خاص کرد.
صبح روز دوم با بوی خوش صبحانه در هتل آغاز شد. پس از خوردن یک صبحانه مفصل، به کارخانه شکلات لینت رفتیم. بچهها با شگفتی تمام مراحل ساخت شکلات را تماشا کردند و با دستهای شکلاتی از فروشگاه بیرون آمدند! از آنجا به سمت آبشار راین حرکت کردیم. منظره باشکوه و صدای پرقدرت آبشار، ما را مسحور کرد. آراد با هیجان نزدیک آبشار ایستاد و عکس گرفت. در نهایت، سفر به روستای اشتاین ام راین تجربهای بود که انگار در یک کتاب داستانی قدم گذاشتهایم. خانههای رنگارنگ با گلهای زیبا، حس آرامش خاصی به ما داد.
صبح زود با قطار به لوسرن رفتیم. این شهر کوچک با دریاچه زیبا و کوههای اطرافش، تصویری رویایی به ما ارائه داد. ابتدا به پل چپل رفتیم و از مناظر خیرهکننده عکس گرفتیم. نازنین از دیدن قوهای سفید در دریاچه لوسرن بسیار خوشحال بود و مدام سعی میکرد به آنها نزدیک شود. بعدازظهر را در خیابانهای آرام و فروشگاههای سوغات گذراندیم. در یکی از کافههای سنتی، قهوهای گرم و کیک خوشمزه خوردیم. عصر به هتل بازگشتیم و خسته اما خوشحال روز را به پایان رساندیم.
روز چهارم برای ما روزی ویژه بود. صبح با قطار به لوگانو حرکت کردیم. مسیر قطار از میان کوهها و دریاچهها میگذشت و ما همچون فیلمی سینمایی از پنجره مناظر را تماشا میکردیم. بعدازظهر به کنار دریاچه لوگانو رسیدیم. جمعیتی که برای جشن سال نو آماده میشدند، شور و هیجان خاصی به فضا داده بود. تحویل سال نو را در کنار خانواده جشن گرفتیم. آراد مشغول ترقهبازی شد و نازنین در نور آتشبازیها غرق شد. آن شب بهیادماندنی در ذهن ما حک شد.
پس از صبحانهای دلچسب، به سمت ژنو حرکت کردیم. ورود به این شهر ما را با دنیای جدیدی روبهرو کرد. اولین توقف ما میدان نیشن بود. بچهها از فوارههای بزرگ و مجسمه صندلی شکسته بسیار خوششان آمد. بعدازظهر، در کنار دریاچه ژنو قدم زدیم و با قایقهای کوچک عکس گرفتیم. آن شب، خسته اما راضی در هتل به خواب رفتیم.
روز ششم، یکی از خاطرهانگیزترین روزهای سفر بود. صبح زود با قطار به اینترلاکن رفتیم. این شهر کوچک بین دو دریاچه و احاطه شده با کوههای بلند آلپ، تصویری همچون کارتپستال بود. سپس با تلهکابین به مورن رفتیم. نازنین برای اولینبار برفهای واقعی آلپ را لمس کرد و از بازی در برف بسیار هیجانزده شد. آراد نیز با تکههای یخ، مجسمههای کوچک ساخت. تا شب، همهمان غرق در شادی و خنده بودیم.
روز هفتم را تصمیم گرفتیم به استراحت و گشت آزاد در ژنو اختصاص دهیم. صبح پس از یک خواب راحت، به بازارچهای محلی رفتیم که پر از محصولات تازه و دستساز بود. نازنین عاشق عروسکهای پارچهای شد و آراد برای خودش یک کیف کوچک چرمی خرید.
سپس به یکی از کافههای کنار دریاچه ژنو رفتیم و قهوهای خوشعطر همراه با شیرینیهای محلی سفارش دادیم. بعدازظهر به باغ انگلیسی رفتیم و از دیدن ساعت گل معروف آنجا لذت بردیم. بچهها مدتی مشغول بازی در محوطه شدند و ما از هوای مطبوع و منظره زیبای دریاچه لذت بردیم. شبهنگام، در کنار خانواده شامی سبک خوردیم و برای روزهای پیش رو انرژی گرفتیم.
بعد از خداحافظی از سوئیس، با پرواز به مونیخ رفتیم. ورود به این شهر پرجنبوجوش و دیدن ساختمانهای تاریخیاش، حس تازگی به ما داد. بعد از چیدمان وسایل در هتل، به یکی از رستورانهای سنتی رفتیم و غذاهای معروف آلمانی مثل شنیسل و سوسیس امتحان کردیم. آراد با هیجان از مزههای جدید تعریف میکرد و نازنین عاشق دسرهای شیرین آلمانی شد.
این روز را به بازدید از جاذبههای مونیخ اختصاص دادیم. اولین توقف ما میدان مارین پلاتز بود. ساعت عظیم گلوکنشپیل در حال نواختن بود و بچهها با دهان باز به تماشای عروسکهای متحرک آن مشغول شدند. سپس به کلیسای فرائنکیرشه رفتیم و از بالای برج آن منظرهای زیبا از شهر را دیدیم. بعدازظهر در یکی از کافههای میدان نشستیم و از شلوغی و انرژی مردم لذت بردیم.
صبح زود به کارخانه BMW رفتیم. دیدن مراحل تولید خودروهای لوکس برای آراد مثل تحقق یک رؤیا بود. او بادقت تمام جزئیات را تماشا میکرد و سؤالات زیادی میپرسید. سپس به باغ انگلیسی رفتیم. این پارک بزرگ و زیبا فضایی آرام و دلنشین داشت. بچهها در زمینبازی مشغول شدند و ما نیز روی نیمکتی نشستیم و از آرامش فضا لذت بردیم.
وین با ساختمانهای تاریخی و خیابانهای شیکش، ما را مجذوب خود کرد. اولین توقف ما کاخ شونبرون بود. بچهها این کاخ بزرگ و زیبا را "قصر طلایی" نامیدند و با شوق در باغهای آن دویدند. بعدازظهر به مرکز شهر رفتیم و از کافههای معروف وین کیک شکلاتی اصیل اتریشی خریدیم.